@
روستای امرودکان استان خراسان جنوبی-شهرستان فردوس
| ||
|
عشق در حیطهء فهمیدن ما نیست، بیا برگردیم آسمان پاسخ پرسیدن ما نیست ، بیا برگردیم گریه هامان چقدر تلخ، ببین ! رنگ ترحّم دارد تا زمین دشمن خندیدن ما نیست، بیا برگردیم باغ از فطرت این جاده پر از بوی شكفتنها، حیف شمّه ای مهلتِ بوییدن ما نیست، بیا برگردیم بال سنگین سفر میشكند وای ملال انگیز است هیچ كس منتظر دیدن ما نیست، بیا برگردیم مثل گنجیم گرانسنگ پر از وسوسه هاییم ولی دزد هم مایل دزدیدن ما نیست ، بیا برگردیم خودمانیم ببین! ما دلمان را به دو قسمت كردیم عشق در حیطهء فهمیدن ما نیست؟! بیا برگردیم برچسبها: گروه فرهنگی مشرق-1) چند سالي است که صدا و سيما اصرار دارد به مردم بقبولاند که "من رسانه ملي " هستم بررسي اين مهم که آيا رسانه ملي واقعاً ملي است؟ مجال ديگري مي طلبد اما "ملي بودن " به چه معناست؟ شايد اولين وساده ترين معنايي که ازشنيدن اين اصطلاح به ذهن يک فرد عامي مي رسد اين باشد که يعني رسانه اي براي همه ملت. يعني همه مردم بايد به عدالت در اين رسانه جايگاه داشته باشند به عبارت ديگررسانه ملي يعني"زبان همه مردم" . آيا رسانه ملي ، زبان همه مردم هست؟ 4) وقتي در فيلم و سريالي يک شخصيت روستايي بکار گرفته مي شود ناخودآگاه به ذهن همه ما متبادر مي شود که اين فرد ، آدمي است ساده لوح - اگر نگوييم احمق - که همه دستش مي اندازند و سرکارش مي گذارند. چيز نفهم است و دير مي گيرد و بايد يک مطلب را چند بار برايش تکرار کرد. مضحک و مسخره است و سوژه اي است براي تفريح و خنده و قس علي هذا. 5) نمي دانم چرا همه - بهتر است که بگويم اکثر قريب به اتفاق تا کسي اشکال نگيرد- فيلم ها و سريالهايي که درباره روستا ساخته مي شود در روستاهاي خوش آب و هوا و سرسبز شمال مي گذرد مگر ما در استانهاي ديگر کشور روستا نداريم؟ آيا به اين دليل نمي تواند باشد که کارگردانان و برنامه سازان محترم در مسير سفر به شمال و دريا فقط روستاهاي اين مسير سرسبز را آن هم از دور ديده اند. روستا در اين سريالها بيشتر يادآور نوستالوژي خلسه آور شخصيت هاي سريال است و از روستا به عنوان پناهگاهي براي فرار از بدي هاي شهر استفاده مي شود تا اين فراريان خسته چند روزي کره و پنير محلي بخورند و دمي بياسايند. حتي در همين سريالها هم کمتر به مسائل اصلي و واقعيت هاي روستاها و روستائيان استان هاي شمالي پرداخته مي شود. برچسبها: حقیقت شب قدر«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازهگیرى است.(1) «تقدیر» نیز به معناى اندازهگیرى و تعیین است.(2) اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن(3) به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد. (4) بنابر دیدگاه حكمت الهى، در نظام آفرینش، هر چیزى اندازهاى خاص دارد و هیچ چیزى بىحساب و كتاب نیست. جهان حساب و كتاب دارد و بر اساس نظم ریاضى تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند. استاد مطهرى در تعریف قدر مىفرماید: « ... قدر به معناى اندازه و تعیین است... حوادث جهان ... از آن جهت كه حدود و اندازه و موقعیت مكانى و زمانى آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهى است.»(5) پس در یك كلام، «قدر» به معناى ویژگىهاى طبیعى و جسمانى چیزهاست كه شامل شكل، حدود، طول، عرض و موقعیتهاى مكانى و زمانى آنها مىگردد و تمام موجودات مادى و طبیعى را در برمىگیرد. این معنا از روایات استفاده مىشود؛ چنان كه در روایتى از امام رضا علیه السلام پرسیده شد: معناى قدر چیست؟ امام فرمود: «تقدیر الشىء، طوله و عرضه»؛ «اندازهگیرى هر چیز اعم از طول و عرض آن است.» (6) و در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقاى آن است.»(7) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مىشود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مىگردد. امام باقر علیه السلام مىفرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بكذا و كذا و فى امر الناس بكذا و كذا؛ در شب قدر به ولى امر (امام هر زمان) تفسیر كارها و حوادث نازل مىشود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مىشود.» بنابراین، معناى تقدیر الهى این است كه در جهان مادى، آفریدهها از حیث هستى و آثار و ویژگىهایشان محدودهاى خاص دارند. این محدوده با امورى خاص مرتبط است؛ امورى كه علتها و شرایط آنها هستند و به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستى، آثار و ویژگىهاى موجودات مادى نیز متفاوت است. هر موجود مادى به وسیله قالبهایى از داخل و خارج، اندازهگیرى و قالبگیرى مىشود. این قالب، حدود، یعنى طول، عرض، شكل، رنگ، موقعیت مكانى و زمانى و سایر عوارض و ویژگىهاى مادى آن به شمار مىآید. پس معناى تقدیر الهى در موجودات مادى، یعنى هدایت آنها به سوى مسیر هستىشان است كه براى آنها مقدر گردیده است و در آن قالبگیرى شدهاند. (8) اما تعبیر فلسفى قدر، اصل علیت است. «اصل علیت همان پیوند ضرورى و قطعى حوادث با یكدیگر و این كه هر حادثهاى تحتّم و قطعیت ضرورى و قطعى خود و نیز تقدّر و خصوصیات وجودى خود را از امرى یا امورى مقدم بر خود گرفته است. (9) اصل علیت عمومى و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حكمفرماست و هر حادثى، ضرورت و قطعیت وجود خود و نیز شكل و خصوصیت زمانى و مكانى و سایر خصوصیات وجودىاش را از علل متقدمه خود كسب كرده است و یك پیوند ناگسستى میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودى و علل متقدمه او هست.»(10) اما علل موجودات مادى تركیبى، فاعل و ماده و شرایط و عدم مانع است كه هر یك تأثیر خاص بر آن دارند و مجموع این تأثیرها، قالب وجودى خاصى را شكل مىدهند. اگر تمام این علل و شرایط و عدم مانع، كنار هم گرد آیند، علت تامه ساخته مىشود و معلول خود را ضرورت و وجود مىدهد كه از آن در متون دینى به «قضاى الهى» تعبیر مىشود. اما هر موجودى با توجه به علل و شرایط خود قالبى خاص دارد كه عوارض و ویژگىهاى وجودىاش را مىسازد و در متون دینى از آن به «قدر الهى» تعبیر مىشود. با روشن شدن معناى قدر، امكان فهم حقیقت شب قدر نیز میسر مىشود. شب قدر شبى است كه همه مقدرات تقدیر مىگردد و قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، روشن و اندازهگیرى مىشود. به عبارت روشنتر، شب قدر یكى از شبهاى دهه آخر ماه رمضان است. طبق روایات ما، یكى از شبهاى نوزدهم یا بیست و یكم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارك رمضان است.(11) در این شب - كه شب نزول قرآن به شمار مىآید - امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثهاى كه در طول سال واقع مىشود، تقدیر مىگردد.(12) شب قدر همیشه و هر سال تكرار مىشود. عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و در نیكویى سرنوشت یك ساله بسیار مؤثر است.(13) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مىشود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مىگردد. امام باقر علیه السلام مىفرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بكذا و كذا و فى امر الناس بكذا و كذا؛ در شب قدر به ولى امر (امام هر زمان) تفسیر كارها و حوادث نازل مىشود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مىشود.»(14) https://t.me/fernovin/15313برچسبها: ادامه مطلب
عشق در حیطهء فهمیدن ما نیست، بیا برگردیم آسمان پاسخ پرسیدن ما نیست ، بیا برگردیم گریه هامان چقدر تلخ، ببین ! رنگ ترحّم دارد تا زمین دشمن خندیدن ما نیست، بیا برگردیم باغ از فطرت این جاده پر از بوی شكفتنها، حیف شمّه ای مهلتِ بوییدن ما نیست، بیا برگردیم بال سنگین سفر میشكند وای ملال انگیز است هیچ كس منتظر دیدن ما نیست، بیا برگردیم مثل گنجیم گرانسنگ پر از وسوسه هاییم ولی دزد هم مایل دزدیدن ما نیست ، بیا برگردیم خودمانیم ببین! ما دلمان را به دو قسمت كردیم عشق در حیطهء فهمیدن ما نیست؟! بیا برگردیم برچسبها: گروه فرهنگی مشرق-1) چند سالي است که صدا و سيما اصرار دارد به مردم بقبولاند که "من رسانه ملي " هستم بررسي اين مهم که آيا رسانه ملي واقعاً ملي است؟ مجال ديگري مي طلبد اما "ملي بودن " به چه معناست؟ شايد اولين وساده ترين معنايي که ازشنيدن اين اصطلاح به ذهن يک فرد عامي مي رسد اين باشد که يعني رسانه اي براي همه ملت. يعني همه مردم بايد به عدالت در اين رسانه جايگاه داشته باشند به عبارت ديگررسانه ملي يعني"زبان همه مردم" . آيا رسانه ملي ، زبان همه مردم هست؟ 4) وقتي در فيلم و سريالي يک شخصيت روستايي بکار گرفته مي شود ناخودآگاه به ذهن همه ما متبادر مي شود که اين فرد ، آدمي است ساده لوح - اگر نگوييم احمق - که همه دستش مي اندازند و سرکارش مي گذارند. چيز نفهم است و دير مي گيرد و بايد يک مطلب را چند بار برايش تکرار کرد. مضحک و مسخره است و سوژه اي است براي تفريح و خنده و قس علي هذا. 5) نمي دانم چرا همه - بهتر است که بگويم اکثر قريب به اتفاق تا کسي اشکال نگيرد- فيلم ها و سريالهايي که درباره روستا ساخته مي شود در روستاهاي خوش آب و هوا و سرسبز شمال مي گذرد مگر ما در استانهاي ديگر کشور روستا نداريم؟ آيا به اين دليل نمي تواند باشد که کارگردانان و برنامه سازان محترم در مسير سفر به شمال و دريا فقط روستاهاي اين مسير سرسبز را آن هم از دور ديده اند. روستا در اين سريالها بيشتر يادآور نوستالوژي خلسه آور شخصيت هاي سريال است و از روستا به عنوان پناهگاهي براي فرار از بدي هاي شهر استفاده مي شود تا اين فراريان خسته چند روزي کره و پنير محلي بخورند و دمي بياسايند. حتي در همين سريالها هم کمتر به مسائل اصلي و واقعيت هاي روستاها و روستائيان استان هاي شمالي پرداخته مي شود. برچسبها: حقیقت شب قدر«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازهگیرى است.(1) «تقدیر» نیز به معناى اندازهگیرى و تعیین است.(2) اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن(3) به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد. (4) بنابر دیدگاه حكمت الهى، در نظام آفرینش، هر چیزى اندازهاى خاص دارد و هیچ چیزى بىحساب و كتاب نیست. جهان حساب و كتاب دارد و بر اساس نظم ریاضى تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند. استاد مطهرى در تعریف قدر مىفرماید: « ... قدر به معناى اندازه و تعیین است... حوادث جهان ... از آن جهت كه حدود و اندازه و موقعیت مكانى و زمانى آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهى است.»(5) پس در یك كلام، «قدر» به معناى ویژگىهاى طبیعى و جسمانى چیزهاست كه شامل شكل، حدود، طول، عرض و موقعیتهاى مكانى و زمانى آنها مىگردد و تمام موجودات مادى و طبیعى را در برمىگیرد. این معنا از روایات استفاده مىشود؛ چنان كه در روایتى از امام رضا علیه السلام پرسیده شد: معناى قدر چیست؟ امام فرمود: «تقدیر الشىء، طوله و عرضه»؛ «اندازهگیرى هر چیز اعم از طول و عرض آن است.» (6) و در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقاى آن است.»(7) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مىشود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مىگردد. امام باقر علیه السلام مىفرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بكذا و كذا و فى امر الناس بكذا و كذا؛ در شب قدر به ولى امر (امام هر زمان) تفسیر كارها و حوادث نازل مىشود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مىشود.» بنابراین، معناى تقدیر الهى این است كه در جهان مادى، آفریدهها از حیث هستى و آثار و ویژگىهایشان محدودهاى خاص دارند. این محدوده با امورى خاص مرتبط است؛ امورى كه علتها و شرایط آنها هستند و به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستى، آثار و ویژگىهاى موجودات مادى نیز متفاوت است. هر موجود مادى به وسیله قالبهایى از داخل و خارج، اندازهگیرى و قالبگیرى مىشود. این قالب، حدود، یعنى طول، عرض، شكل، رنگ، موقعیت مكانى و زمانى و سایر عوارض و ویژگىهاى مادى آن به شمار مىآید. پس معناى تقدیر الهى در موجودات مادى، یعنى هدایت آنها به سوى مسیر هستىشان است كه براى آنها مقدر گردیده است و در آن قالبگیرى شدهاند. (8) اما تعبیر فلسفى قدر، اصل علیت است. «اصل علیت همان پیوند ضرورى و قطعى حوادث با یكدیگر و این كه هر حادثهاى تحتّم و قطعیت ضرورى و قطعى خود و نیز تقدّر و خصوصیات وجودى خود را از امرى یا امورى مقدم بر خود گرفته است. (9) اصل علیت عمومى و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حكمفرماست و هر حادثى، ضرورت و قطعیت وجود خود و نیز شكل و خصوصیت زمانى و مكانى و سایر خصوصیات وجودىاش را از علل متقدمه خود كسب كرده است و یك پیوند ناگسستى میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودى و علل متقدمه او هست.»(10) اما علل موجودات مادى تركیبى، فاعل و ماده و شرایط و عدم مانع است كه هر یك تأثیر خاص بر آن دارند و مجموع این تأثیرها، قالب وجودى خاصى را شكل مىدهند. اگر تمام این علل و شرایط و عدم مانع، كنار هم گرد آیند، علت تامه ساخته مىشود و معلول خود را ضرورت و وجود مىدهد كه از آن در متون دینى به «قضاى الهى» تعبیر مىشود. اما هر موجودى با توجه به علل و شرایط خود قالبى خاص دارد كه عوارض و ویژگىهاى وجودىاش را مىسازد و در متون دینى از آن به «قدر الهى» تعبیر مىشود. با روشن شدن معناى قدر، امكان فهم حقیقت شب قدر نیز میسر مىشود. شب قدر شبى است كه همه مقدرات تقدیر مىگردد و قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، روشن و اندازهگیرى مىشود. به عبارت روشنتر، شب قدر یكى از شبهاى دهه آخر ماه رمضان است. طبق روایات ما، یكى از شبهاى نوزدهم یا بیست و یكم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارك رمضان است.(11) در این شب - كه شب نزول قرآن به شمار مىآید - امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثهاى كه در طول سال واقع مىشود، تقدیر مىگردد.(12) شب قدر همیشه و هر سال تكرار مىشود. عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و در نیكویى سرنوشت یك ساله بسیار مؤثر است.(13) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مىشود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مىگردد. امام باقر علیه السلام مىفرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بكذا و كذا و فى امر الناس بكذا و كذا؛ در شب قدر به ولى امر (امام هر زمان) تفسیر كارها و حوادث نازل مىشود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مىشود.»(14) https://t.me/fernovin/15313برچسبها: ادامه مطلب
عشق در حیطهء فهمیدن ما نیست، بیا برگردیم آسمان پاسخ پرسیدن ما نیست ، بیا برگردیم گریه هامان چقدر تلخ، ببین ! رنگ ترحّم دارد تا زمین دشمن خندیدن ما نیست، بیا برگردیم باغ از فطرت این جاده پر از بوی شكفتنها، حیف شمّه ای مهلتِ بوییدن ما نیست، بیا برگردیم بال سنگین سفر میشكند وای ملال انگیز است هیچ كس منتظر دیدن ما نیست، بیا برگردیم مثل گنجیم گرانسنگ پر از وسوسه هاییم ولی دزد هم مایل دزدیدن ما نیست ، بیا برگردیم خودمانیم ببین! ما دلمان را به دو قسمت كردیم عشق در حیطهء فهمیدن ما نیست؟! بیا برگردیم برچسبها: گروه فرهنگی مشرق-1) چند سالي است که صدا و سيما اصرار دارد به مردم بقبولاند که "من رسانه ملي " هستم بررسي اين مهم که آيا رسانه ملي واقعاً ملي است؟ مجال ديگري مي طلبد اما "ملي بودن " به چه معناست؟ شايد اولين وساده ترين معنايي که ازشنيدن اين اصطلاح به ذهن يک فرد عامي مي رسد اين باشد که يعني رسانه اي براي همه ملت. يعني همه مردم بايد به عدالت در اين رسانه جايگاه داشته باشند به عبارت ديگررسانه ملي يعني"زبان همه مردم" . آيا رسانه ملي ، زبان همه مردم هست؟ 4) وقتي در فيلم و سريالي يک شخصيت روستايي بکار گرفته مي شود ناخودآگاه به ذهن همه ما متبادر مي شود که اين فرد ، آدمي است ساده لوح - اگر نگوييم احمق - که همه دستش مي اندازند و سرکارش مي گذارند. چيز نفهم است و دير مي گيرد و بايد يک مطلب را چند بار برايش تکرار کرد. مضحک و مسخره است و سوژه اي است براي تفريح و خنده و قس علي هذا. 5) نمي دانم چرا همه - بهتر است که بگويم اکثر قريب به اتفاق تا کسي اشکال نگيرد- فيلم ها و سريالهايي که درباره روستا ساخته مي شود در روستاهاي خوش آب و هوا و سرسبز شمال مي گذرد مگر ما در استانهاي ديگر کشور روستا نداريم؟ آيا به اين دليل نمي تواند باشد که کارگردانان و برنامه سازان محترم در مسير سفر به شمال و دريا فقط روستاهاي اين مسير سرسبز را آن هم از دور ديده اند. روستا در اين سريالها بيشتر يادآور نوستالوژي خلسه آور شخصيت هاي سريال است و از روستا به عنوان پناهگاهي براي فرار از بدي هاي شهر استفاده مي شود تا اين فراريان خسته چند روزي کره و پنير محلي بخورند و دمي بياسايند. حتي در همين سريالها هم کمتر به مسائل اصلي و واقعيت هاي روستاها و روستائيان استان هاي شمالي پرداخته مي شود. https://t.me/fernovin/15313 برچسبها:
حقیقت شب قدر«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازهگیرى است.(1) «تقدیر» نیز به معناى اندازهگیرى و تعیین است.(2) اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن(3) به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد. (4) بنابر دیدگاه حكمت الهى، در نظام آفرینش، هر چیزى اندازهاى خاص دارد و هیچ چیزى بىحساب و كتاب نیست. جهان حساب و كتاب دارد و بر اساس نظم ریاضى تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند. استاد مطهرى در تعریف قدر مىفرماید: « ... قدر به معناى اندازه و تعیین است... حوادث جهان ... از آن جهت كه حدود و اندازه و موقعیت مكانى و زمانى آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهى است.»(5) پس در یك كلام، «قدر» به معناى ویژگىهاى طبیعى و جسمانى چیزهاست كه شامل شكل، حدود، طول، عرض و موقعیتهاى مكانى و زمانى آنها مىگردد و تمام موجودات مادى و طبیعى را در برمىگیرد. این معنا از روایات استفاده مىشود؛ چنان كه در روایتى از امام رضا علیه السلام پرسیده شد: معناى قدر چیست؟ امام فرمود: «تقدیر الشىء، طوله و عرضه»؛ «اندازهگیرى هر چیز اعم از طول و عرض آن است.» (6) و در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقاى آن است.»(7) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مىشود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مىگردد. امام باقر علیه السلام مىفرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بكذا و كذا و فى امر الناس بكذا و كذا؛ در شب قدر به ولى امر (امام هر زمان) تفسیر كارها و حوادث نازل مىشود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مىشود.» بنابراین، معناى تقدیر الهى این است كه در جهان مادى، آفریدهها از حیث هستى و آثار و ویژگىهایشان محدودهاى خاص دارند. این محدوده با امورى خاص مرتبط است؛ امورى كه علتها و شرایط آنها هستند و به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستى، آثار و ویژگىهاى موجودات مادى نیز متفاوت است. هر موجود مادى به وسیله قالبهایى از داخل و خارج، اندازهگیرى و قالبگیرى مىشود. این قالب، حدود، یعنى طول، عرض، شكل، رنگ، موقعیت مكانى و زمانى و سایر عوارض و ویژگىهاى مادى آن به شمار مىآید. پس معناى تقدیر الهى در موجودات مادى، یعنى هدایت آنها به سوى مسیر هستىشان است كه براى آنها مقدر گردیده است و در آن قالبگیرى شدهاند. (8) اما تعبیر فلسفى قدر، اصل علیت است. «اصل علیت همان پیوند ضرورى و قطعى حوادث با یكدیگر و این كه هر حادثهاى تحتّم و قطعیت ضرورى و قطعى خود و نیز تقدّر و خصوصیات وجودى خود را از امرى یا امورى مقدم بر خود گرفته است. (9) اصل علیت عمومى و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حكمفرماست و هر حادثى، ضرورت و قطعیت وجود خود و نیز شكل و خصوصیت زمانى و مكانى و سایر خصوصیات وجودىاش را از علل متقدمه خود كسب كرده است و یك پیوند ناگسستى میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودى و علل متقدمه او هست.»(10) اما علل موجودات مادى تركیبى، فاعل و ماده و شرایط و عدم مانع است كه هر یك تأثیر خاص بر آن دارند و مجموع این تأثیرها، قالب وجودى خاصى را شكل مىدهند. اگر تمام این علل و شرایط و عدم مانع، كنار هم گرد آیند، علت تامه ساخته مىشود و معلول خود را ضرورت و وجود مىدهد كه از آن در متون دینى به «قضاى الهى» تعبیر مىشود. اما هر موجودى با توجه به علل و شرایط خود قالبى خاص دارد كه عوارض و ویژگىهاى وجودىاش را مىسازد و در متون دینى از آن به «قدر الهى» تعبیر مىشود. با روشن شدن معناى قدر، امكان فهم حقیقت شب قدر نیز میسر مىشود. شب قدر شبى است كه همه مقدرات تقدیر مىگردد و قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، روشن و اندازهگیرى مىشود. به عبارت روشنتر، شب قدر یكى از شبهاى دهه آخر ماه رمضان است. طبق روایات ما، یكى از شبهاى نوزدهم یا بیست و یكم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارك رمضان است.(11) در این شب - كه شب نزول قرآن به شمار مىآید - امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثهاى كه در طول سال واقع مىشود، تقدیر مىگردد.(12) شب قدر همیشه و هر سال تكرار مىشود. عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و در نیكویى سرنوشت یك ساله بسیار مؤثر است.(13) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مىشود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مىگردد. امام باقر علیه السلام مىفرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بكذا و كذا و فى امر الناس بكذا و كذا؛ در شب قدر به ولى امر (امام هر زمان) تفسیر كارها و حوادث نازل مىشود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مىشود.»(14) https://t.me/fernovin/15313برچسبها: ادامه مطلب
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |