*** شهید سید احمدمحمودی:دوستانم،نگذارید اسلحه من زمین بیفتد***به وبلاگ روستای امرودکان خوش آمدید***
@

روستای امرودکان
استان خراسان جنوبی-شهرستان فردوس 
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان روستای امرودکان و آدرس amrodkan.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





هوا سرد است و برف شدیدی باریدن گرفته است .درکوچه غیر از سکوت و سیاهی چیزی به چشم نیامده و به گوشت نمی رسد. گاه گداری از پنجره به کوچه سرک می کشی و در کورسوی نور تیر چراغ برق میزان ریزش برف و شدت آنرا بررسی می کنی. کتری غل می زند ناگهان صدای کلون درب خانه بلند می شود. پیرمردی با صدای ( یا الله یا الله، دَ سراهه؟؟)....

کلیدون درب را کل کاوش می کند. صدا بر می آوری (که در از خِزِه ته دَبسته است صَبِر کُنه تا بیویوم). می روی درب را باز می کنی هفت هشت نفری آمده اند چراغو....در چشم به هم زدنی روی کرسی را می بینی که یک سینی پر شده است از ظرفهای کِشته و خَستَک و بادوم و مغز بادوم شور و نخاد و کشمش و کشته شفتالو پوست کرده و سنجد ویک کاسه هم لوچار آورده اند.آبنبات رنگین هم آورده اند.پوچیده ها که توسط مادو سه نفردر پنج دقیقه تمام می شود. و ازآن بیسکوئیت های کوچک بود که رویش چندبرآمدگی کوچک داشت یادتان آمد؟؟؟ و...

یکی بیرون از کرسی با دسته گز کف ها را شور می دهد.پیرمرد از کنارش کتابهایی را که آورده برمی دارد. کتاب طوفان(طوفان البکاء) و حسین کُرد شبستری و شاهنامه و .....شروع می کند به خواندن صفحاتی از حسین کُرد،دراین بین کشته انجیری زرد را برداشته در دهان می گذارد و مکث کوتاهی می کند. ماکوچکتر ها که دو سه نفری هستیم کاسه ای که کنو(شاهدانه) بو داده داردکنوهایش را با لوله خودکار نوبتی می خوریم.بزرگترها گوش فرا داده اند به آن پیرمرد.دخترها چهار پنج نفری یک قل دو قل بازی می کنند و خیلی سروصدا نمی کنند.دو کودک گلگلیسی را در یک سینی می چرخانند و هی به چراغ والُری که درآن نزدیکی است و یک کتری و قوری برفرازش با صدا می جوشد نزدیک می شوند و مادرهایشان به آنها غُرمی زنند ( بیا هی بر ای بچه).کف ها آماده شده و حالا نوبت تعریف های خودمانی است ازکشاورزی و آبداری و ....تافکر برف روبی فردا. یکی می گوید اگر چنی دُل دُل ببارد تا ضبح نیم متر خواهد بارید و.....

پاسی از شب گذشته است و برف همچنان پَت پَت می بارد و چراغونی ها برمی خیزند و می روند.....با آنها به پایین میروی تا دوباره درب را ببندی رد گامهایشان در چند ثانیه با برف پوشیده می شود.تَریت ها را بایستی درسبدی جیری می ریختی و سبدش را در آخور گاو میگذاشتی تا پوز به آن نزند و بریزدآنها را.خر هم فیک فیک می کند و آب می خواهد.با صدای پایت خروس خیال می کند سحر شده آوازی برمی آورد و بالی برهم می زند..

منبع :وبلاگ خانیک

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ، ،
برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, ] [ 13:24 ] [ علی مرادی ]

نامگذاری اماکن ،چشمه ها، کوه ها و دشت ها درامرودکان پیشینه ای کهن و قدیمی دارد. هریک از این نامها برای خود
وجه تسمیه و علتی دارند.
به دلیل کوهستانی بودن امرودکان دشت ها و صحراها و
کشتمان ها از وسعت اندکی برخوردار است و این امر باعث شده است تا مردم
امرودکان بر جای جای سرزمینشان نامی نهاده و سالیان دراز است آن محل را با

همان نام می خوانند. در زیر نامهایی چند از اماکن،چشمه ها وکوهها و دشتها آورده شده است. از شما کاربران محترم تقاضا دارم نامهایی که از قلم افتاده
را صورت نظر بیان فرمایید...

1-تگ قوروتو

2-تگ قوچو

3-تگ خرسنگ

4-تگ سیه

5-مون ته رود

6-چشمه رحمت

7-چشمه بیدو

8-چشمه نظر(البته تازگی به اکبر آباد تغییر کرده است)

9-چشمه برجلی

10-چشمه اصغر

11-شاباد

12-کلاته حجی حبیب

13-کلاته سیدو

14-بنگوینو

15-تگ ولی

16-میتی خور

17-دهن تگ

18-پی چنار

19-کلاته آقاحسین

20-سر اَو بالا

21-تگ توتی

22-پی چرخ تَته

23-سوفی غربتو

24-فتون امریکهَ

25-ترمیی

26-سرقلعه

نام هایی که آقای محموداحمدی یاد آوری کردند

1-تك تودي
2-تك گروكي
3-تك چهه
4-گدارابولقاسم
5- كال سبيلي

بعضی از اسامی فراموش شده که آقامصطفی گفتن:
1-تگ ممد مراد
2-تگ البیک
3-تگ چه نظر
4-مون چرخ تته

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، آشنايي با روستا، ،
برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, ] [ 12:43 ] [ علی مرادی ]

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, ] [ 12:5 ] [ علی مرادی ]

هوا سرد است و برف شدیدی باریدن گرفته است .درکوچه غیر از سکوت و سیاهی چیزی به چشم نیامده و به گوشت نمی رسد. گاه گداری از پنجره به کوچه سرک می کشی و در کورسوی نور تیر چراغ برق میزان ریزش برف و شدت آنرا بررسی می کنی. کتری غل می زند ناگهان صدای کلون درب خانه بلند می شود. پیرمردی با صدای ( یا الله یا الله، دَ سراهه؟؟)....

کلیدون درب را کل کاوش می کند. صدا بر می آوری (که در از خِزِه ته دَبسته است صَبِر کُنه تا بیویوم). می روی درب را باز می کنی هفت هشت نفری آمده اند چراغو....در چشم به هم زدنی روی کرسی را می بینی که یک سینی پر شده است از ظرفهای کِشته و خَستَک و بادوم و مغز بادوم شور و نخاد و کشمش و کشته شفتالو پوست کرده و سنجد ویک کاسه هم لوچار آورده اند.آبنبات رنگین هم آورده اند.پوچیده ها که توسط مادو سه نفردر پنج دقیقه تمام می شود. و ازآن بیسکوئیت های کوچک بود که رویش چندبرآمدگی کوچک داشت یادتان آمد؟؟؟ و...

یکی بیرون از کرسی با دسته گز کف ها را شور می دهد.پیرمرد از کنارش کتابهایی را که آورده برمی دارد. کتاب طوفان(طوفان البکاء) و حسین کُرد شبستری و شاهنامه و .....شروع می کند به خواندن صفحاتی از حسین کُرد،دراین بین کشته انجیری زرد را برداشته در دهان می گذارد و مکث کوتاهی می کند. ماکوچکتر ها که دو سه نفری هستیم کاسه ای که کنو(شاهدانه) بو داده داردکنوهایش را با لوله خودکار نوبتی می خوریم.بزرگترها گوش فرا داده اند به آن پیرمرد.دخترها چهار پنج نفری یک قل دو قل بازی می کنند و خیلی سروصدا نمی کنند.دو کودک گلگلیسی را در یک سینی می چرخانند و هی به چراغ والُری که درآن نزدیکی است و یک کتری و قوری برفرازش با صدا می جوشد نزدیک می شوند و مادرهایشان به آنها غُرمی زنند ( بیا هی بر ای بچه).کف ها آماده شده و حالا نوبت تعریف های خودمانی است ازکشاورزی و آبداری و ....تافکر برف روبی فردا. یکی می گوید اگر چنی دُل دُل ببارد تا ضبح نیم متر خواهد بارید و.....

پاسی از شب گذشته است و برف همچنان پَت پَت می بارد و چراغونی ها برمی خیزند و می روند.....با آنها به پایین میروی تا دوباره درب را ببندی رد گامهایشان در چند ثانیه با برف پوشیده می شود.تَریت ها را بایستی درسبدی جیری می ریختی و سبدش را در آخور گاو میگذاشتی تا پوز به آن نزند و بریزدآنها را.خر هم فیک فیک می کند و آب می خواهد.با صدای پایت خروس خیال می کند سحر شده آوازی برمی آورد و بالی برهم می زند..

منبع :وبلاگ خانیک

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ، ،
برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, ] [ 13:24 ] [ علی مرادی ]

نامگذاری اماکن ،چشمه ها، کوه ها و دشت ها درامرودکان پیشینه ای کهن و قدیمی دارد. هریک از این نامها برای خود
وجه تسمیه و علتی دارند.
به دلیل کوهستانی بودن امرودکان دشت ها و صحراها و
کشتمان ها از وسعت اندکی برخوردار است و این امر باعث شده است تا مردم
امرودکان بر جای جای سرزمینشان نامی نهاده و سالیان دراز است آن محل را با

همان نام می خوانند. در زیر نامهایی چند از اماکن،چشمه ها وکوهها و دشتها آورده شده است. از شما کاربران محترم تقاضا دارم نامهایی که از قلم افتاده
را صورت نظر بیان فرمایید...

1-تگ قوروتو

2-تگ قوچو

3-تگ خرسنگ

4-تگ سیه

5-مون ته رود

6-چشمه رحمت

7-چشمه بیدو

8-چشمه نظر(البته تازگی به اکبر آباد تغییر کرده است)

9-چشمه برجلی

10-چشمه اصغر

11-شاباد

12-کلاته حجی حبیب

13-کلاته سیدو

14-بنگوینو

15-تگ ولی

16-میتی خور

17-دهن تگ

18-پی چنار

19-کلاته آقاحسین

20-سر اَو بالا

21-تگ توتی

22-پی چرخ تَته

23-سوفی غربتو

24-فتون امریکهَ

25-ترمیی

26-سرقلعه

نام هایی که آقای محموداحمدی یاد آوری کردند

1-تك تودي
2-تك گروكي
3-تك چهه
4-گدارابولقاسم
5- كال سبيلي

بعضی از اسامی فراموش شده که آقامصطفی گفتن:
1-تگ ممد مراد
2-تگ البیک
3-تگ چه نظر
4-مون چرخ تته

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، آشنايي با روستا، ،
برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, ] [ 12:43 ] [ علی مرادی ]

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, ] [ 12:5 ] [ علی مرادی ]

هوا سرد است و برف شدیدی باریدن گرفته است .درکوچه غیر از سکوت و سیاهی چیزی به چشم نیامده و به گوشت نمی رسد. گاه گداری از پنجره به کوچه سرک می کشی و در کورسوی نور تیر چراغ برق میزان ریزش برف و شدت آنرا بررسی می کنی. کتری غل می زند ناگهان صدای کلون درب خانه بلند می شود. پیرمردی با صدای ( یا الله یا الله، دَ سراهه؟؟)....

 

کلیدون درب را کل کاوش می کند. صدا بر می آوری (که در از خِزِه ته دَبسته است صَبِر کُنه تا بیویوم). می روی درب را باز می کنی هفت هشت نفری آمده اند چراغو....در چشم به هم زدنی روی کرسی را می بینی که یک سینی پر شده است از ظرفهای کِشته و خَستَک و بادوم و مغز بادوم شور و نخاد و کشمش و کشته شفتالو پوست کرده و سنجد ویک کاسه هم لوچار آورده اند.آبنبات رنگین هم آورده اند.پوچیده ها که توسط مادو سه نفردر پنج دقیقه تمام می شود. و ازآن بیسکوئیت های کوچک بود که رویش چندبرآمدگی کوچک داشت یادتان آمد؟؟؟ و...

 

یکی بیرون از کرسی با دسته گز کف ها را شور می دهد.پیرمرد از کنارش کتابهایی را که آورده برمی دارد. کتاب طوفان(طوفان البکاء) و حسین کُرد شبستری و شاهنامه و .....شروع می کند به خواندن صفحاتی از حسین کُرد،دراین بین کشته انجیری زرد را برداشته در دهان می گذارد و مکث کوتاهی می کند. ماکوچکتر ها که دو سه نفری هستیم کاسه ای که کنو(شاهدانه) بو داده داردکنوهایش را با لوله خودکار نوبتی می خوریم.بزرگترها گوش فرا داده اند به آن پیرمرد.دخترها چهار پنج نفری یک قل دو قل بازی می کنند و خیلی سروصدا نمی کنند.دو کودک گلگلیسی را در یک سینی می چرخانند و هی به چراغ والُری که درآن نزدیکی است و یک کتری و قوری برفرازش با صدا می جوشد نزدیک می شوند و مادرهایشان به آنها غُرمی زنند ( بیا هی بر ای بچه).کف ها آماده شده و حالا نوبت تعریف های خودمانی است ازکشاورزی و آبداری و ....تافکر برف روبی فردا. یکی می گوید اگر چنی دُل دُل ببارد تا ضبح نیم متر خواهد بارید و.....

 

پاسی از شب گذشته است و برف همچنان پَت پَت می بارد و چراغونی ها برمی خیزند و می روند.....با آنها به پایین میروی تا دوباره درب را ببندی رد گامهایشان در چند ثانیه با برف پوشیده می شود.تَریت ها را بایستی درسبدی جیری می ریختی و سبدش را در آخور گاو میگذاشتی تا پوز به آن نزند و بریزدآنها را.خر هم فیک فیک می کند و آب می خواهد.با صدای پایت خروس خیال می کند سحر شده آوازی برمی آورد و بالی برهم می زند..

منبع :وبلاگ خانیک

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ، ،
برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, ] [ 13:24 ] [ علی مرادی ]

نامگذاری اماکن ،چشمه ها ، کوه ها و دشت ها در امرودکان پیشینه ای کهن و قدیمی دارد. هریک از این نامها برای خود
وجه تسمیه و علتی دارند.
  به دلیل کوهستانی بودن امرودکان دشت ها و صحراها و
کشتمان ها از وسعت اندکی برخوردار است و این امر باعث شده است تا مردم 
امرودکان بر جای جای سرزمینشان نامی نهاده و سالیان دراز است آن محل را با

همان نام می خوانند. در زیر نامهایی چند از اماکن،چشمه ها و کوهها و دشتها آورده شده است. از شما کاربران محترم تقاضا دارم نامهایی که از قلم افتاده
را صورت نظر بیان فرمایید...

1-تگ قوروتو

2-تگ قوچو

3-تگ خرسنگ

4-تگ سیه

5-مون ته رود

6-چشمه رحمت

7-چشمه بیدو

8-چشمه نظر(البته تازگی به اکبر آباد تغییر کرده است)

9-چشمه برجلی

10-چشمه اصغر

11-شاباد

12-کلاته حجی حبیب

13-کلاته سیدو

14-بنگوینو

15-تگ ولی

16-میتی خور

17-دهن تگ

18-پی چنار

19-کلاته آقاحسین

20-سر اَو بالا

21-تگ توتی

22-پی چرخ تَته

23-سوفی غربتو

24-فتون امریکهَ

25-ترمیی

26-سرقلعه

نام هایی که آقای محموداحمدی یاد آوری کردند

1-تك تودي
2-تك گروكي
3-تك چهه
4-گدارابولقاسم
5- كال سبيلي

بعضی از اسامی فراموش شده که آقامصطفی گفتن:
1-تگ ممد مراد
2-تگ البیک
3-تگ چه نظر
4-مون چرخ تته

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، آشنايي با روستا، ،
برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, ] [ 12:43 ] [ علی مرادی ]

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, ] [ 12:5 ] [ علی مرادی ]

.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

علی مرادی فرزند حاج محمدازروستای امرودکان هستم. هدف از این وبلاگ معرفی روستای قدیمی و زیبای امرودکان می باشد. از همه دوستان وهم ولایتی های محترم تقاضای همکاری دارم.
آرشيو مطالب
ارديبهشت 1399
اسفند 1398 بهمن 1398 شهريور 1398 بهمن 1397 آبان 1397 شهريور 1397 مرداد 1397 تير 1397 ارديبهشت 1397 تير 1396 خرداد 1396 آذر 1395 شهريور 1395 مرداد 1395 تير 1395 خرداد 1395 ارديبهشت 1395 فروردين 1395 اسفند 1394 بهمن 1394 دی 1394 آذر 1394 آبان 1394 مهر 1394 شهريور 1394 مرداد 1394 تير 1394 خرداد 1394 ارديبهشت 1394 فروردين 1394 اسفند 1393 بهمن 1393 دی 1393 آذر 1393 آبان 1393 شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 خرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 بهمن 1390 دی 1390 ارديبهشت 1390 آبان 1388
امکانات وب