@
روستای امرودکان استان خراسان جنوبی-شهرستان فردوس
| ||
|
گوکشیک میشه،کلجدکوم گو مکشه!!!! ساده ترش کنم"گوکشی که میشه،کلجدک هم گو مکشه" نوشتاررسمی"گاوکشی که میشه،کلجدک ها هم گاو می کشند!!!" داستان شکل گرفتن این ضرب المثل محلی رونمی دونم ولی منظوراینه که وقتی اوضاع شلوغ میشه،افرادخیلی معمولی هم،جوگیرمیشن وبروبیایی راه میندازند،یه همچی چیزی!!!!
کلجدک،کلیجدک:نوعی زاغ،یا همون زاغکی قالب پنیری دیددیگه!!! منبع:باغستان سلام https://t.me/fernovin/15313موضوعات مرتبط: ، ، برچسبها: گوکشیک میشه،کلجدکوم گو مکشه!!!! ساده ترش کنم"گوکشی که میشه،کلجدک هم گو مکشه" نوشتاررسمی"گاوکشی که میشه،کلجدک ها هم گاو می کشند!!!" داستان شکل گرفتن این ضرب المثل محلی رونمی دونم ولی منظوراینه که وقتی اوضاع شلوغ میشه،افرادخیلی معمولی هم،جوگیرمیشن وبروبیایی راه میندازند،یه همچی چیزی!!!! کلجدک،کلیجدک:نوعی زاغ،یا همون زاغکی قالب پنیری دیددیگه!!! منبع:باغستان سلام https://t.me/fernovin/15313موضوعات مرتبط: ، ، برچسبها: گوکشیک میشه،کلجدکوم گو مکشه!!!! ساده ترش کنم"گوکشی که میشه،کلجدک هم گو مکشه" نوشتاررسمی"گاوکشی که میشه،کلجدک ها هم گاو می کشند!!!" داستان شکل گرفتن این ضرب المثل محلی رونمی دونم ولی منظوراینه که وقتی اوضاع شلوغ میشه،افرادخیلی معمولی هم،جوگیرمیشن وبروبیایی راه میندازند،یه همچی چیزی!!!! کلجدک،کلیجدک:نوعی زاغ،یا همون زاغکی قالب پنیری دیددیگه!!! منبع:باغستان سلام https://t.me/fernovin/15313موضوعات مرتبط: ، ، برچسبها: انواع زمين خوردن در لهجه محلی:
1- ور كله ( با سر)
2- ور شگم ( افتادن طوري كه شكم با زمين برخورد كند)
3- ور پوز ( افتادن طوري كه صورت انسان به زمين بر خورد كند)
4- ور پشت ( به پشت افتادن)
5- ور كو... ( افتادن طوري كه باسن به زمين بر خورد كند)
6- ور بر ( به پهلو)
انواع خارج شدن از جايي در لهجه محلی
1- بدر آما (معمولي)
2- بدر خلشي (يواشكي)
3- بدر جست ( ناگهاني)
4-بدر تاخت ( ناگهاني)
5- بدر گلي ( در مورد اشياء گرد) https://t.me/fernovin/15313موضوعات مرتبط: ، ، برچسبها: انواع زمين خوردن در لهجه محلی:
1- ور كله ( با سر)
2- ور شگم ( افتادن طوري كه شكم با زمين برخورد كند)
3- ور پوز ( افتادن طوري كه صورت انسان به زمين بر خورد كند)
4- ور پشت ( به پشت افتادن)
5- ور كو... ( افتادن طوري كه باسن به زمين بر خورد كند)
6- ور بر ( به پهلو)
انواع خارج شدن از جايي در لهجه محلی
1- بدر آما (معمولي)
2- بدر خلشي (يواشكي)
3- بدر جست ( ناگهاني)
4-بدر تاخت ( ناگهاني)
5- بدر گلي ( در مورد اشياء گرد) https://t.me/fernovin/15313موضوعات مرتبط: ، ، برچسبها: انواع زمين خوردن در لهجه محلی:
1- ور كله ( با سر)
2- ور شگم ( افتادن طوري كه شكم با زمين برخورد كند)
3- ور پوز ( افتادن طوري كه صورت انسان به زمين بر خورد كند)
4- ور پشت ( به پشت افتادن)
5- ور كو... ( افتادن طوري كه باسن به زمين بر خورد كند)
6- ور بر ( به پهلو)
انواع خارج شدن از جايي در لهجه محلی
1- بدر آما (معمولي)
2- بدر خلشي (يواشكي)
3- بدر جست ( ناگهاني)
4-بدر تاخت ( ناگهاني)
5- بدر گلي ( در مورد اشياء گرد) https://t.me/fernovin/15313موضوعات مرتبط: ، ، برچسبها: زكشمو آمدم گوشنه و توشنه نخوردم چاي ومايي مه زدوشنه هنوز وارد شدم به توي دالو بديدم زنكه گرديده نالو كه مالا گوشنين اي مرد تنبل تو خوردي كنگر و انداختي لنگر؟ به او گفتم كه اي زن گوشنيم مه زكشمكو مه ميايم توشنيم مه ولي گفتا برو گوور بده اوو نباشه حال وقت خوردن وخوو به او گفتم به روي چشم اي زن ولي بايد كني رحمي تو ور من همي زار و نحيف و لنگ لنگان برفتم سوي گاوو گوسفندان همر سامو نمودم اوو بدادم تريتا ره همر به گوو بدادم دوباره آمدم مه سوي منزل به تخت چكمه هايم پشكل و گل به زن گفتم بياور فرش و نالي بگفت كپسول گازم گشته خالي رضاي گزني كپسول مياره برو بگو بري ماهم بياره هموجور كه مري سوي مغازه بگيري تو سه چهارتا نون تازه دوباره رفتم و با زاري و درد همر انجام دادم مثل يه مرد به دوش كپسول گاز و بر بغل نو ندشتم مه توان و طاقت و جو هنوز پامه گذشتم توي خانه زنم گفتا كه كنده واز جوانه برو كه شاخ زده و گوو مردم قروتي مه برات آماده كردم برفتم و گرفتم مه جوانه دوباره آمدم مه سوي خانه نشستم كه خورم از دل قروتي ولي ديدم كه دادم خيله سوتي به جايه كه نشينم روي نالي با چكمه مه نشستم روي قالي به ناگه آن عيال مهرابانم با لنگ دمپايي افتاد به جانم
لغت نامه دوشنه: ديشب دالو :دالان نالو:نالان گوشنه: گرسنه توشنه:تشنه گوو: گاو اوو: آب خوو: خواب سامو:سامان كنايه از آب و علف دادن به دام ها تريت: كاه خيس شده غذاي دام نالي : تشك همر: همه را مه : من جو: جان واز: باز جوانه : گاونر منبع:وبلاگ نیگنان آوای آشنا https://t.me/fernovin/15313 موضوعات مرتبط: ، ، برچسبها: زكشمو آمدم گوشنه و توشنه نخوردم چاي ومايي مه زدوشنه هنوز وارد شدم به توي دالو بديدم زنكه گرديده نالو كه مالا گوشنين اي مرد تنبل تو خوردي كنگر و انداختي لنگر؟ به او گفتم كه اي زن گوشنيم مه زكشمكو مه ميايم توشنيم مه ولي گفتا برو گوور بده اوو نباشه حال وقت خوردن وخوو به او گفتم به روي چشم اي زن ولي بايد كني رحمي تو ور من همي زار و نحيف و لنگ لنگان برفتم سوي گاوو گوسفندان همر سامو نمودم اوو بدادم تريتا ره همر به گوو بدادم دوباره آمدم مه سوي منزل به تخت چكمه هايم پشكل و گل به زن گفتم بياور فرش و نالي بگفت كپسول گازم گشته خالي رضاي گزني كپسول مياره برو بگو بري ماهم بياره هموجور كه مري سوي مغازه بگيري تو سه چهارتا نون تازه دوباره رفتم و با زاري و درد همر انجام دادم مثل يه مرد به دوش كپسول گاز و بر بغل نو ندشتم مه توان و طاقت و جو هنوز پامه گذشتم توي خانه زنم گفتا كه كنده واز جوانه برو كه شاخ زده و گوو مردم قروتي مه برات آماده كردم برفتم و گرفتم مه جوانه دوباره آمدم مه سوي خانه نشستم كه خورم از دل قروتي ولي ديدم كه دادم خيله سوتي به جايه كه نشينم روي نالي با چكمه مه نشستم روي قالي به ناگه آن عيال مهرابانم با لنگ دمپايي افتاد به جانم لغت نامه دوشنه: ديشب دالو :دالان نالو:نالان گوشنه: گرسنه توشنه:تشنه گوو: گاو اوو: آب خوو: خواب سامو:سامان كنايه از آب و علف دادن به دام ها تريت: كاه خيس شده غذاي دام نالي : تشك همر: همه را مه : من جو: جان واز: باز جوانه : گاونر منبع:وبلاگ نیگنان آوای آشنا https://t.me/fernovin/15313موضوعات مرتبط: ، ، برچسبها: زكشمو آمدم گوشنه و توشنه نخوردم چاي ومايي مه زدوشنه هنوز وارد شدم به توي دالو بديدم زنكه گرديده نالو كه مالا گوشنين اي مرد تنبل تو خوردي كنگر و انداختي لنگر؟ به او گفتم كه اي زن گوشنيم مه زكشمكو مه ميايم توشنيم مه ولي گفتا برو گوور بده اوو نباشه حال وقت خوردن وخوو به او گفتم به روي چشم اي زن ولي بايد كني رحمي تو ور من همي زار و نحيف و لنگ لنگان برفتم سوي گاوو گوسفندان همر سامو نمودم اوو بدادم تريتا ره همر به گوو بدادم دوباره آمدم مه سوي منزل به تخت چكمه هايم پشكل و گل به زن گفتم بياور فرش و نالي بگفت كپسول گازم گشته خالي رضاي گزني كپسول مياره برو بگو بري ماهم بياره هموجور كه مري سوي مغازه بگيري تو سه چهارتا نون تازه دوباره رفتم و با زاري و درد همر انجام دادم مثل يه مرد به دوش كپسول گاز و بر بغل نو ندشتم مه توان و طاقت و جو هنوز پامه گذشتم توي خانه زنم گفتا كه كنده واز جوانه برو كه شاخ زده و گوو مردم قروتي مه برات آماده كردم برفتم و گرفتم مه جوانه دوباره آمدم مه سوي خانه نشستم كه خورم از دل قروتي ولي ديدم كه دادم خيله سوتي به جايه كه نشينم روي نالي با چكمه مه نشستم روي قالي به ناگه آن عيال مهرابانم با لنگ دمپايي افتاد به جانم لغت نامه دوشنه: ديشب دالو :دالان نالو:نالان گوشنه: گرسنه توشنه:تشنه گوو: گاو اوو: آب خوو: خواب سامو:سامان كنايه از آب و علف دادن به دام ها تريت: كاه خيس شده غذاي دام نالي : تشك همر: همه را مه : من جو: جان واز: باز جوانه : گاونر منبع:وبلاگ نیگنان آوای آشنا https://t.me/fernovin/15313موضوعات مرتبط: ، ، برچسبها: روزنامه خراسان جنوبی در مورد مشکلات روستا امرودکان در تاریخ22/7/92چنین نوشت:
امرودکان، روستايي در 35 کيلومتري شمال شرق فردوس است که به لحاظ آب و هوايي کوهستاني و سرد است. اين منطقه در فصل تابستان پذيراي مسافران زيادي است. اين روستا از 2 بخش قديمي و جديد تشکيل شده است. پس از سيل ويرانگر سال 1360 شهرکي جديد در جوار روستا ايجاد و ساخت و ساز در آن انجام شد و جمعيت روستا در آن ساکن هستند. اکنون بخش قديمي روستا بسيار فرسوده است و روستاييان از آن به عنوان انبار علوفه و محل نگهداري دام استفاده مي کنند.تمام کوچه هاي روستا خاکي و پر از دست انداز است و مسير آبياري درختان منازل نيز که از وسط کوچه ها مي گذرد بر شدت خرابي ها افزوده است.پس از ورود به روستا با چند پيرمرد و پيرزن که در کنار کوچه نشسته بودند همکلام شدم تا از وضعيت روستايشان بپرسم.
کوچه هاي پر از دست انداز
زني ميانسال از بين اين جمع گفت: در روستا خانه بهداشت نداريم و بايد براي تزريق يک آمپول و کوچک ترين کار درماني به روستاي خرو در فاصله 3 کيلومتري روستايمان برويم.سرويس رفت و آمد به شهر هم نداريم. در زمستان هم با اين کوچه هاي خاکي و پر از چاله، مردم روستا به زحمت تردد مي کنند.پيرمردي هم از کمبود آب کشاورزي در روستا سخن گفت و افزود: خشکسالي هاي پي در پي 2 قنات سفلي و عليا را بسيار کم آب کرده است. «عبدي» افزود: بيشتر محصول روستا که زعفران و بادام بوده، از بين رفته است و سطح زير کشت جو و گندم که در گذشته زياد بود به دليل کمبود آب بسيار کم شده است و ما مجبوريم پس از مدتي از شروع کاشت، آن ها را صرف علوفه دام کنيم.وي به نبود روحاني مستقر در روستا هم اشاره کرد و گفت: جدا از اين کمبودها، روستاي امرودکان داراي جاده آسفالته، آب لوله کشي، برق و تلفن خانگي است.
آفت به جان درختان امرودکان
«احمدي» ديگر ساکن امرودکان نيز از کرم سرشاخه خوار و خراط حرف زد که به جان درختان افتاده و مبارزه با اين آفت مانند ديگر روستاها، نتيجه اي نداده است.وي گفت: براي بازي کودکان فقط به نصب سرسره و ... اکتفا شده و روستا محروم از يک پارک و فضاي سبز حتي کوچک است.وي از آنتن دهي نامطلوب تلفن همراه در روستا نيز گلايه کرد و افزود: با اين که دکل آنتن نصب شده اما هنوز راه اندازي نشده است.
کمبود آب کشاورزي
رئيس شوراي اسلامي امرودکان هم گفت: اين روستا داراي 120 خانوار است که بيشتر اهالي آن به کشاورزي مشغول هستند اما کمبود آب کشاورزي در 2 قنات روستا، موجب شده است که هر 24 ساعت فقط 350 متر مربع زمين قابل آبياري باشد. سيد «مرتضي خليلي» ادامه داد: پيگيري ها براي حفر چاه آب کشاورزي به نتيجه نرسيده است و مجوز نمي دهند. وي درباره طرح هادي روستا اظهار کرد: سال گذشته طرح هادي به تصويب رسيد اما به دليل نبود اعتبار هيچ اقدامي نشده در حالي که کوچه هاي خاکي و نامناسب روستا امان مردم را بريده است و در فصل زمستان مشکلات تشديد مي شود.وي گفت: اگر چه خدمات دولت در آب، برق، آسفالت جاده و تلفن خانگي قابل تقدير است اما به دليل کمبود آب کشاورزي، جوانان تمايلي به ماندن در روستا ندارند. از اين رو ضروري است براي جلوگيري از روند افزايش مهاجرت روستاييان به هر طريق ممکن به اشتغال جوانان و مردم روستا توجه ويژه اي شود.وي کانال هاي انتقال آب کشاورزي را نيازمند مرمت و بهسازي دانست و گفت: 4 سال قبل مسيرهاي عبور آب کشاورزي مزارع سيماني شد اما اکنون تخريب و فرسوده شده و لازم است مرمت شود. او گازرساني به روستاي سردسير امرودکان را از ديگر خواسته هاي اهالي مطرح کرد و درباره علت نبود روحاني مستقر و سرويس رفت و آمد به شهر گفت: دليل نبود روحاني مستقر، جمعيت کم روستاست. از سرويس رفت و آمد به شهر نيز استقبال نمي شود حتي خودم حاضرم با خودروي شخصي به مردم خدمات رساني کنم اما باز هم استقبالي نمي شود. وي به وجود مرقد يک امامزاده در بخش قديمي روستا اشاره کرد و گفت: مردم روستا اعتقاد خاصي به امامزاده سيد خليل دارند و در حال حاضر به دنبال شجره نامه آن هستيم. وي ادامه داد: به تازگي حساب هاي اين مکان زيارتي به اوقاف منتقل شده است تا بر هزينه کرد وجوه مردمي نظارت داشته باشند.وي خواستار حذف تپه کنار اين مکان زيارتي شد تا فضاي آن وسعت بيشتري پيدا کند. همچنين ساخت خانه براي زوار اين امامزاده نيز از ضروريات است.
بي رغبتي مردم نسبت به نوسازي منازلشان
نبود امکانات ورزشي از مشکلات ديگري است که «خليلي» يادآور شد و در بحث مقاوم سازي منازل اظهار کرد: با توجه به اين که سال1360 پس از وقوع سيل در روستا، 120 واحد مسکوني در بخش جديد روستا احداث شده و قابل استفاده است، مردم تمايلي به نوسازي منازلشان ندارند.زير سازي و آسفالت جاده مواصلاتي روستا که ارتباط آن را با روستاهاي خانيک، انارستانک و جاده بجستان- مشهد را برقرار مي کند، از ديگر خواسته هاي اهالي است که رئيس شوراي امرودکان مطرح کرد و گفت: با توجه به تردد زياد در اين مسير، ضروري است به آن توجه خاصي شود. در بخش گردشگري نيز دره خوش آب و هواي روستا که يک چشمه قنات نيز در آن وجود دارد از مکان هاي ديدني و پذيراي انبوه مسافران در فصل گرماست و با توجه به احداث سرويس بهداشتي، لازم است توجه بيشتري به اين منطقه معطوف شود. موضوعات مرتبط: مشکلات روستا، ، برچسبها: |
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |