*** شهید سید احمدمحمودی:دوستانم،نگذارید اسلحه من زمین بیفتد***به وبلاگ روستای امرودکان خوش آمدید***
@

روستای امرودکان
استان خراسان جنوبی-شهرستان فردوس 
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان روستای امرودکان و آدرس amrodkan.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آهنگ فرشته و آهنگ های دیگر سعید دوزنده را می توانید از سایت های معتبر دانلود کنید

https://musicavaz.ir/?p=41555

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: شعر و داستان محلی، اخبار روستا، ،
برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 5 تير 1399برچسب:, ] [ 16:10 ] [ علی مرادی ]

شب چله زمان های قدیم یادش بخیر   

دل های بی غصه وبی کینه هم یادش بخیر

کف بیخ وشپوک و اون تغارهای سفالی     

شیره های انگورحسینی هم دیگه یادش بخیر. 

 یاد یاران وبزرگان سفرکرده بخیر               

همگی محشور بشن با انبیا یادشان بخیر 

کرسی های آتیشی و لبهای خندان دیگه نیست   

کوچه های پربرف وتونل های برفی دیگه نیست

 

 دیکهای قورمه روآتیش توی مطبخ دیگ نیست          

اون صفا و اون صمیمیت تو دلها دیگه نیست                                   

پختیک های چغندروکشته های جوروواجور             

دیکهای شلغم وزردک و چغندر دیگه   نیست                                    

همگی دعا کنیم دوباره تر سالی بشه                       

کشمون بالا و پایین هردو با صفا بشه    

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ، ،
برچسب‌ها:
[ سه شنبه 8 دی 1394برچسب:, ] [ 14:59 ] [ علی مرادی ]

اگر بِچريدي، کو دُمبَي تو

زبان معيار و معني: اگر چريده اي، دنبه تو کجاست؟يعني اگر کار و تلاش نمودي آثار و نشانه هاي آن کو؟

 

کاربرد: گاهي فردي ادعايي مي کند که فلان کار يا فلان اقدام را کرده ام ولي آثار قابلي از آن ديده نمي شود، به همين جهت به قصد انکار اين عبارت را مي آورند .

 

داستان : روزي بز و ميشي با هم صحرا رفتند. پس از مدتي بُز به قله کوه نزديک شد اما ميش در کمر کش کوه مانده بود .

 

وقتي براي آب خوردن به چشمه بر مي گشتند، بز به ميش گفت :«چرا تو هميشه از گله عقب هستي و خودت را به من نمي رساني ،من جلوي تو مي روم و گل و برگ گياهان را مي خورم اما تو هميشه پس چريده هاي من را مي خوري ؟ميش گفت :«علف ها آنقدر زياد است که همه حيوانات را سيرمي کند و هر کس حق خود را مي خورد ،اما تو مدعي هستي که حق مرا هم مي خوري ،اگر بيشتر از من چريده اي پس کو دمبه ات.»

 

راوي: سيد حسين خليلي ،70 ساله روستاي امرودکان، فردوس سال 1388

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:
[ دو شنبه 30 شهريور 1394برچسب:, ] [ 22:13 ] [ علی مرادی ]

 نوروز قدیم

 

بیاد عید در ایام ماضی  

                           کنار کوچه هــــــــا و جوز بازی 

بدست بچه هاگلوک وهم جوز  

                            لباس آبی و قرمز ویـــــا سووز 

 به پا تنبان های رنگ در رنگ  

                            بیاد صحنه های تخم مرغ جنگ 

به دست بچه ها تخم مرغ رنگی 

                              نه مثـل حال شمشیروتفنگی 

نه کشتن و نه بستن و نه مردن 

                              نه افتـــــادن و مثلا تیر خوردن 

صدای قهقهه وشـــــــــادی وشور  

                              میــــــان بچه های جور وا جور 

به محضی که به کوچه ها رسیدی 

                              چلک چلک  جوز بازی شنیدی 

یکی می گفت چوری داده ام من 

                              یکی میگفت تـورا وابرده ام من 

لباس بچه هــــا هم رنگ گل بود 

                              کلام بچه ها شیرین ومـــل بود 

بیاد بازی زنها ته کـــــــــــــــــال  

                              بیـــــــاد شادی های اول سال 

بیــــــــاد چادرای گل گلی شان  

                              بیـــاد خانه های کاهگلی شان 

صفا و شور وشادی ،مهربـــانی 

                               میــــــــــــــان مردمان امرودکنی 

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:
[ سه شنبه 26 اسفند 1393برچسب:, ] [ 23:4 ] [ علی مرادی ]

رفیقــــو ساله از عمرو  تموم شو

و ای ساله ک گذشت هل و حروم شو

نه اوقدر مه عبادت کی ده ای سال

که گــویم آه وصد افســـوس پارسال

 گذشت یک ساله از عمر مایو هو

وه  مایو  خود ره  هی ور سخته ور خو

و ســال نــو بیمــه  با گل و دال

امیــد درم کــه بشد بــه ز پارســال

هوپای سفره ی هفت سین بخنده

در غصـــه به روی خـــــود ده بنده

همه باهم بشم همدل و یک رنگ

نـــه ده فکـــر کلک و مکـــر و نیرنگ

اگر سکـــه نصیب جمع  مـــا شه

تمـــوم  مشکلات مــا  دوا شــــه

نهال سنجد خه نس ، عناب مکرن

چنـــو دست پچـــه و بی تاب مکرن

سمــاق بر خیلـــه از دردو دوای

تــرش ره خوب کند ، بر سقل شفای

ده سال نو سپند ور دود کنم به

وه غصـــه ر تا ابـــد نابــود کنم به

خدا  از سبـــزیو مار کَکُلــه ده

به جای فرق کچـــل  ما  فکلــه ده

اگر از سیبـــون قرمز بیــــارن

دگــــه تا سال بعد غصــــه نخارن

و سیر و سرکه با هم سازگارند

نــه از قومـــون دور ، بلکــه برارن

خداوندا بحق سفره ی هفت سین

به حــق سوره ی طاهــا و یاسیــن

که سال نو بشه ساله به برکت

نه که کم سود و وازک پر ز زحمت

همه سالم بشند و شاد و خندو

نه درد سر کشنــــد  نه درد دندو

دعـــا از مــه و آمین از شمایو

خـــدا گه رحــم کنه ور ما گدایــو

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:, ] [ 9:25 ] [ علی مرادی ]

هوا سرد است و برف شدیدی باریدن گرفته است .درکوچه غیر از سکوت و سیاهی چیزی به چشم نیامده و به گوشت نمی رسد. گاه گداری از پنجره به کوچه سرک می کشی و در کورسوی نور تیر چراغ برق میزان ریزش برف و شدت آنرا بررسی می کنی. کتری غل می زند ناگهان صدای کلون درب خانه بلند می شود. پیرمردی با صدای ( یا الله یا الله، دَ سراهه؟؟)....

 

کلیدون درب را کل کاوش می کند. صدا بر می آوری (که در از خِزِه ته دَبسته است صَبِر کُنه تا بیویوم). می روی درب را باز می کنی هفت هشت نفری آمده اند چراغو....در چشم به هم زدنی روی کرسی را می بینی که یک سینی پر شده است از ظرفهای کِشته و خَستَک و بادوم و مغز بادوم شور و نخاد و کشمش و کشته شفتالو پوست کرده و سنجد ویک کاسه هم لوچار آورده اند.آبنبات رنگین هم آورده اند.پوچیده ها که توسط مادو سه نفردر پنج دقیقه تمام می شود. و ازآن بیسکوئیت های کوچک بود که رویش چندبرآمدگی کوچک داشت یادتان آمد؟؟؟ و...

 

یکی بیرون از کرسی با دسته گز کف ها را شور می دهد.پیرمرد از کنارش کتابهایی را که آورده برمی دارد. کتاب طوفان(طوفان البکاء) و حسین کُرد شبستری و شاهنامه و .....شروع می کند به خواندن صفحاتی از حسین کُرد،دراین بین کشته انجیری زرد را برداشته در دهان می گذارد و مکث کوتاهی می کند. ماکوچکتر ها که دو سه نفری هستیم کاسه ای که کنو(شاهدانه) بو داده داردکنوهایش را با لوله خودکار نوبتی می خوریم.بزرگترها گوش فرا داده اند به آن پیرمرد.دخترها چهار پنج نفری یک قل دو قل بازی می کنند و خیلی سروصدا نمی کنند.دو کودک گلگلیسی را در یک سینی می چرخانند و هی به چراغ والُری که درآن نزدیکی است و یک کتری و قوری برفرازش با صدا می جوشد نزدیک می شوند و مادرهایشان به آنها غُرمی زنند ( بیا هی بر ای بچه).کف ها آماده شده و حالا نوبت تعریف های خودمانی است ازکشاورزی و آبداری و ....تافکر برف روبی فردا. یکی می گوید اگر چنی دُل دُل ببارد تا ضبح نیم متر خواهد بارید و.....

 

پاسی از شب گذشته است و برف همچنان پَت پَت می بارد و چراغونی ها برمی خیزند و می روند.....با آنها به پایین میروی تا دوباره درب را ببندی رد گامهایشان در چند ثانیه با برف پوشیده می شود.تَریت ها را بایستی درسبدی جیری می ریختی و سبدش را در آخور گاو میگذاشتی تا پوز به آن نزند و بریزدآنها را.خر هم فیک فیک می کند و آب می خواهد.با صدای پایت خروس خیال می کند سحر شده آوازی برمی آورد و بالی برهم می زند..

منبع :وبلاگ خانیک

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ، ،
برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, ] [ 13:24 ] [ علی مرادی ]

 

(وسایل )

 

چَلخ = دوچرخه 

 

 تِغ= تیغ

 

پَکی= چاقوی مخصوص قالیبافی         

 

بِل= بیل

 

دَستاس= آسیاب کوچک دستی  

 

قَلبر = قربال     

 

چَغل= قربال درشت چشمه  

 

اتِشکَش = (آتش کش) ظرفی که باآن آتش حمل کنند

 

(ملبوس)

 

قَبا = کت

 

مَندیل = عمامه 

 

تَمبو = زیر شلواری        

 

کوش= کفش  

 

پَره = پیراهن

 

جُراب = جوراب  

 

زِرپوش= زیرپوش

 

عرق چی = کلاه کوچک سفید

 

اِستی= آستین 

 

یَخه = یقه 

 

پُلک (پولک) = دکمه             

 

برای مشاهده بقیه فرهنگ لغت محلی به ادامه مطلب بروید

 

 

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 8 مرداد 1393برچسب:, ] [ 1:6 ] [ علی مرادی ]

"نرم ونسورمه مه،نه مثل خرگوش درشت"

ضرب المثل محلی فوق، اززبان یک جوجه تیغی"زیروک" است به فرزندش،که به اومی گوید:نرم ونازک مامان هستی،البته نه مثل خرگوش زبرودرشت!!!!
این ضرب المثل کنایه ازافرادی است که خودراخیلی بهتروبرترازدیگران می بینند،مانندمادرانی که احساس می کنند،فرزندخودشان ازهمه زیباتر،زرنگ تروخوش تیپ تراست درحالیکه واقعیت چیزدیگری است!!!!


https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:
[ شنبه 20 ارديبهشت 1393برچسب:, ] [ 23:19 ] [ علی مرادی ]

از معدود مراسمی که در روستای ما به طور کلی به فراموشی سپرده شده است دعای بارانیست که با آن  اَ تَلو / مَتَلو  میگفتند.

http://danakhabar.com/files/fa/news/1392/11/8/79126_491.jpg

بچه ها که در این مراسم ، مصداقی از پاک زیستی و صفای قلب هستند ،جمجمه حیوانی را که دیر زمانیست در بیابان افتاده است  را بر چوبی سوار کرده و دوش کشیده ، به صورت گروهی به درب منازل مردم می روند و از آنان می خواهند که برای آمدن باران دعا کنند .


در طی مسیر ، بچه ها با صداهایی یکدست و همراه با تضرع ، این شعر را همخوانی می کنند :


« اَ تَلو / مَتَلو  / گندم دِ زیرِ خاکَ / از تشنگی هلاکَ »

«الله بدِ تو بارو / برما گنُه کارو»

 

و با این زبان به صاحبخانه می گویند که به جمعیت حاضر و به یمن نزول باران چشم روشنی بدهد .


در این موقع صاحبخانه به داخل منزل می رود و با دست پر بیرون می آید . معمولا در قدیم از قبیل کشته زردآلو ، کشته شفتالو ، شکلات ، نقل ، کشته انجیر و … به بچه ها اهدا می شد .


کسی که مسئولیت اجرای مراسم اَ تَلو / مَتَلو  را دارد ، شالی را با خود همراه دارد و هدایای مردم را جمع آوری می کند .


بچه ها معمولا تمام روستا را با این روش می چرخند و پس از آن که مراسم به پایان رسید ، به منزل کسی که مسئولیت اجرا را داشته می روند و در آنجا ، هدایای مردم که بیشتر تنقلات است ، بین بچه هایی که مراسم را همراهی کرده اند ، با عدالت تقسیم می شود .


در قدیم ، به لحاظ اعتقادی که مردم و مخصوصا بچه ها به این مراسم داشتند و برگرفته از اعتقادات پاک آنان بود ، پس از اجرای اَ تَلو / مَتَلو  ، نعمت باران سرازیر می شد .


یادش بخیر …

منبع:وبلاگ روستای خانکوک

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:
[ یک شنبه 10 فروردين 1393برچسب:, ] [ 19:16 ] [ علی مرادی ]

قچ قچش برمانه

تخمش برهمسیه!


جنگلی قرمز

قچ قج یاکچ کچ"ghach ghach"=صدایی شبیه قدقدکه مرغهازمان نزدیک به تخمگذاری از خودتولیدمی کنند.

برمانه=برمخفف برای،مانه:ماست"یعنی برای ماست"

برهمسیه=برای همسایه

بیان رسمی تر(قچ قچش برای ماست وتخم گذاشتنش برای همسایه)

معنی تفصیلی:مرغ ها معمولادونوع صدایاصوت ازخودشان تولیدمیکنند،یکی درشرایط عادی است که صدایشان به صورت"قدقد"یا"قدقدقدا"ست ونوع
  دیگرصوت یاآوازشان موقعی است که می خواهندتخم گذاری کنند،این صوت معمولاباصدایی شدیدتروتندتراز"قدقد"است.یعنی به صورت "قچ قچ" یا "کچ کچ"توسط مرغ تولیدمی شودوافرادی که مرغ درخانه دارند معمولامتوجه می شوندکه زمان تخم گذاری مرع فرارسیده است.

بگذریم،عادت دیگرکه مرغهادارند اینست که برای تخم گذاری به دنبال گوشه ای دنج وراحت و..می گردندوبرایشان تفاوتی نداردکه این گوشه دنج درخانه صاحبخانه باشدیاهمسایه!!!!

درعین حال برخی اوقات،پیش می آیدکه درباغ همسایه جای مناسبی پیدا می کنندوتخم می گذارند،بنده هم به خاطرمی آورم،دوران کودکی که در باغمنزل پدری مرغ نگهداری می کردیم،متوجه می شدیم که مدتی است مرغها تخم نمی گذارندولی بعدازچندوقتی همسایه خبرمی آوردکه درفلان نقطه باغمنزلشان تعدادزیادی تخم پیداشده ...!!

لذا این قضیه به صورت یک ضرب المثل درآمده است که:قچ قچش برمانه، تخمش برهمسیه!

تعبیر:معمولااین ضرب المثل رازمانی به کارمی برندکه برای کسی زحمت زیادی بکشندودردسرزیادی رامتحمل بشوندولی ازخدمات و..آن شخص برخوردارنشوندوشخص مذکورآنان رافراموش کند...تقریبامعادل ضرب المثل"بشکنه این دست که نمک نداره!!!"

منبع:وبلاگ باغستان سلام

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:
[ یک شنبه 10 فروردين 1393برچسب:, ] [ 9:54 ] [ علی مرادی ]

 

گوکشیک میشه،کلجدکوم گو مکشه!!!!

ساده ترش کنم"گوکشی که میشه،کلجدک هم گو مکشه"

نوشتاررسمی"گاوکشی که میشه،کلجدک ها هم گاو می کشند!!!"

داستان شکل گرفتن این ضرب المثل محلی رونمی دونم ولی منظوراینه که وقتی اوضاع شلوغ میشه،افرادخیلی معمولی هم،جوگیرمیشن وبروبیایی راه میندازند،یه همچی چیزی!!!!

 

کلجدک،کلیجدک:نوعی زاغ،یا همون زاغکی قالب پنیری دیددیگه!!!

منبع:باغستان سلام

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:
[ جمعه 25 بهمن 1392برچسب:, ] [ 17:18 ] [ علی مرادی ]

زكشمو آمدم گوشنه و توشنه

نخوردم چاي ومايي مه زدوشنه

هنوز وارد شدم به توي دالو

بديدم زنكه گرديده نالو

كه مالا گوشنين اي مرد تنبل

تو خوردي كنگر و انداختي لنگر؟

به او گفتم كه اي زن گوشنيم مه

زكشمكو مه ميايم توشنيم مه

ولي گفتا برو گوور بده اوو

نباشه حال وقت خوردن وخوو

به او گفتم به روي چشم اي زن

 ولي بايد كني رحمي تو ور من

همي زار و نحيف و لنگ لنگان

برفتم سوي گاوو گوسفندان

همر سامو نمودم اوو بدادم

تريتا ره همر به گوو بدادم

دوباره آمدم مه سوي منزل

به تخت چكمه هايم پشكل و گل

به زن گفتم بياور فرش و نالي

 بگفت كپسول گازم گشته خالي

رضاي گزني كپسول مياره

برو بگو بري ماهم بياره

هموجور كه مري سوي مغازه

بگيري تو سه چهارتا نون تازه

دوباره رفتم و با زاري و درد

همر انجام دادم مثل يه مرد

به دوش كپسول گاز و بر بغل نو

ندشتم مه توان و طاقت و جو

هنوز پامه گذشتم توي خانه

زنم گفتا كه كنده واز جوانه

برو كه شاخ زده و گوو مردم

قروتي مه برات آماده كردم

برفتم و گرفتم مه جوانه

دوباره آمدم مه سوي خانه

نشستم كه خورم از دل قروتي

ولي ديدم كه دادم خيله سوتي

به جايه كه نشينم روي نالي

 با چكمه مه نشستم روي قالي

به ناگه آن عيال مهرابانم

با لنگ دمپايي افتاد به جانم

 

لغت نامه

دوشنه: ديشب

دالو :دالان

نالو:نالان

گوشنه: گرسنه

توشنه:تشنه

گوو: گاو

اوو: آب

خوو: خواب

سامو:سامان كنايه از آب و علف دادن به دام ها

تريت: كاه خيس شده غذاي دام

نالي : تشك

همر: همه را

مه : من

جو: جان

 واز: باز

 جوانه : گاونر

منبع:وبلاگ نیگنان آوای آشنا

 

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:
[ جمعه 13 دی 1392برچسب:, ] [ 18:37 ] [ علی مرادی ]

ابرو:اوری"AORI"

پیشانی:پیشنی'PISHANI'

چشم:چش،چشم'CHASH'

لپ:بک'BOK'

بینی،دماغ:دماغ'DOMAGH'

لب:لو'LAO'

زبان:زبو'ZABO'

فک:کلفچ،کلفک'CALAFK'

دندان:دندو'DANDO'

کام:کم'KOM'

حلق،مری:کرکرنوک'KERKERANOOK'

شکم:اشکم'ESHKAM'

جلوی سینه:ترق سینه"حرف ر مشدد"'TARAGHE SINE'

انگشت کوچک دست:کلک'KELEK'

آرنج:زنگیچه'ZANGICHE'

شانه،کتف:شنه'SHANE'

ران:رن'RON'

لگن:کوندلک'KOONDELK

 

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:
[ سه شنبه 26 شهريور 1392برچسب:, ] [ 13:2 ] [ علی مرادی ]

مِدَنُم مَي بري گو بَر چِه صغري


تو مَر مَي واگذري گو بر چه صغري

دلُم مَي بشكني گو بر چه صغري

 

بِه سنگ پَن مَني گو بر چه صغري

چه شو اِقذَر تو مي گف با تو خُم بو

 

فقط حرف تو صغري اي كَلوم بو

چه شو پس كولَگوت وَربست و جَم كي

 

بِيَكدو خِي دي اي صغري فِجَم كي

مَري اما بيا هونشِن بِمَرُو

 

كه خَدشو خنَه ي دل بي تو نَرُو

اودَم دل باي مَه خُم دا بي تو دَني

 

بيا و رحمَه كن وَر اي جُوَني

او روزِ نَمزدو گفتِت چه وَ مَه؟

 

هَمو حرفَك مَرَه اوقذَر خوش اَمَه

او روز پِنداشتِه صغري خُو مبينُم

 

خووُن خُب مانَگِي خُمبُو مبينُم

تو گف وَ مانِ خمبو مرد كَري

 

تو گف رَضي نيُم، هِچَّم بِنَري

هَمو دَم مَك بِرَف وَر خَنَه با هَم

 

هو هُنشَسمَه هو دَم اِستَنَه با هم

مَه عرق مي رِخ و كَلَّم دَتَه داش

 

زبونُم رُو نِبو صغراي جو اَجّاش

يواشِت وَ مَه گف هُم مَخ شُمار مَه

 

مَه مرد كَري و بي سرصدار مه

مَه نِمَّه گالِش و پاچين و جَمَه

 

هميت گف يا نِگف صغراي جو وَ مَه؟

تموم جونوم از عرق بِسُلّي

 

هو اِستيكان چايُم هِي بِتُلّي

مَه هَم تِل تِل كُنو گف مُشت چيزَه

 

كه كاشكَه مارتَه جاي اي حرفو ميزَه

دلُم مي گف ببوسُم بُك و لُوتَه

 

هَمو بُك و لُوُن مِلّ اَلُوتَه

شما پوزخندَه وَر اي حرف مَخ زَه

 

هو دَنَك مَخ دلُم پنداشتِه يخ زَه

مَه واز تِل تِل كُنو گف مشت چيزَه

 

هو گفتُم بَف چه قَلينون تميزَه

شمام گُف مَخ پَسَن كِردَه شما رَه

 

كه هَم افتادَه و هَم اهلِ كارَه

شما با اي كَلوم مار وَر زَمي زَه

 

نِباس با ما شما اي حرفو ميزَه

هَمِي اي حرفو از خوبي شُمانِه

 

هو اي حرف، حرف بنزَه با ژيانِه

بِرَفمَه بعد از او وَر تَه ي سوفَه

 

مَخ از شَدي نميدي رَيِه سوفه

اودَم شَك دي كه حرفِ مايو هُم شو

 

در و ديوار سوفَخ پُر مُغُم شو

صداي دِيرَه و تُمبَك بُلَن شو

 

هو سوفَه پُر نبات و نُقل و قَن شو

تو خُب وَ ياد دَري صغري او شُو ني؟

 

تو گف بَه تَرك هَم هرگز نِخَم كي

ولي اي حرفونِ خُب زودَه تِي شو

 

هو بَر مَه مثلِ اُ صغري نِخِي شو

مَري اما بِدَن وازَم تو رَم مَه

 

تو رَم مَه مرگ بابا مرگ مَمَه

 

 

شاعر: جواد زرین­ فر

 

 

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 20 شهريور 1392برچسب:, ] [ 11:56 ] [ علی مرادی ]

مَه رَ وَرسَر مَگردني عزيزجو

 

مَه رَ هَر دَم مَلَرزَني عزيزجو

مَگُم بَكْ قيمتِ بوسِت گِروس بَه

 

مَگي حالَخ كو ارزني عزيزجو

اونوكْ ما مَه دِگه با نرخ كوپين

 

بيا وَ ما دِه بي معني عزيزجو

مَگُم بَكْ كافري گويدْ مبيني

 

تو يَكه رْ وَر مُسَلمَني عزيزجو

مَگُم كاشْكَه هو پايِت سَرْ بُرَنْ مَر

 

به چَقونْ تِزِ زَنجَني عزيزجو

مَگي اي دورَه حَجي هَمْ نِخَه كي

 

برْ عيد قربو قربَني عزيزجو

مَگي پس حاله هِي وَمَدِه وَ مَه

 

تو قول بندِ تَمبَني عزيزجو

مَگَد عَشِقْ نييي گورِت تو گْم كو

 

مَه گُف از اوم مترسَني عزيزجو

مَگْم عِشْقْ يَنَه چه اوم گُفْ سِفِد كه

 

حساب بانكيِتْ يعني عزيزجو

مَگَدْ عِشْق اي زَمو بو جيبِ پُر پُل

 

نِه عَلَّفي نه حيرَني عزيزجو

تو كِه از بي پُلي سنتور زني به

 

مه رَ واگذَر به ميزَني عزيزجو

مَگُم روزي خدا وَ مايو خَه دا

 

نِه با سَختي، به آسَني عزيزجو

مَگَدْ وَ مَكْ خدام آقا رْ مبينه

 

او اِشكَم چُمْبَگو رْ دَني عزيزجو

بِسَويد زُنُنِت وَر سجدَه عُمرَه

 

كه كم شد اي پريشَني عزيزجو

ولي بِفْتَر نشوده وضع و حال

 

تونِ بدبختِ ميغَني عزيزجو

تو برْ اخلاق و ايمانت بَه واستن

 

دو نونْ سنگك اگر تَني عزيزجو

تو كه گوش خوارده سال تا سال دَ وَختِ

 

محرم يا كه مِهمَني عزيزجو

مَه رَ سِرموك تو پس خِي دا بَه عمرَه

 

به جاي گوشتِ بِريَني عزيزجو

دو لاف مَدَر تو خَه راس كِرده بر تو

 

به كُركِ چار بز افغَني عزيزجو

فقط اي فكُّلِت سشوار تو خِي زَه

 

هميشه هي هو سلمَني عزيزجو

مَگَدْ وَ مَكْ همه وَرْ رَد دلارن

 

تو هي آنداس متركَني عزيزجو

مَه گُف احساس و عشق پس يَنَه هِچه

 

هو اي شعر و غزل خَني عزيز جو

صدا سيما نشون پس بَر چِه خَه دا

 

هو فيلمو عِشقِ ايرَني عزيزجو

مبيني تُو هو تَيِ خَنَگونْ شيك

 

دَرَنْ با هم چراغَني عزيزجو

اونو با هم فقط كِتْ كت مخندن

 

تو هي واز ما رْ مرنجَني عزيزجو

به غير از عَشِقي هِچ غُصيَه خْ نِس

 

بر او چار بچه تهرَني عزيزجو

مَگَدْ با اي كَلُمْ ديوَنگي خَه

 

تو مَرْ دَني مخندَني عزيزجو

اگر اي دوره پُل داشتِتْ هو جيبِت

 

تو يك شهرَ رْ مچرخَني عزيزجو

به جاي اي كِه بِري وَرْ خواستگَري

 

دَ روزُنْ برف و بارَني عزيزجو

هو دَرْ خَنَه دَ صَف ميشن بَه بَر تو

 

چنوكْ بر نفت و گاز دَني عزيزجو

تو اُشنودَه كْ گويَن پُلدارهَ حالَه

 

شودَه يَك روزَه زِندَني عزيزجو

"شاعرفکرکنم آقای زرین فرباشه"

منبع:وبلاگ باغستان سلام

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:
[ شنبه 1 تير 1392برچسب:, ] [ 18:48 ] [ علی مرادی ]

تشویقی ها:

وردورت گردم-=فدات شم(دورت بگردم)      

صقده یت شم=صدقه ات بشم،فدات شم

ای جو=جان،ای جان          گیدی گیدا:نازنازی(بچه های کوچولو)

سلتی"به ضم س و حرف ت مشدد"=دوست داشتنی وشیطون(بیشتربرای پسرا ی کوچولوکاربردداره)

پربرش=زرنگ و کارراه انداز             بچه گه کوم = بچه م- طفلکی

هی هی""hayhay =به به - آفرین

تنبیهی ها:

بال بال زنی،پرپرزنی=کنایه ازاینکه بمیری             

  پچیده =بد،بیمزه ولوس،شایدهم کنایه ازپیچ وپژمرده

ورتپی(به فتح واو و پ مشدد)= شاید کنایه از"ورتپیدن"وجون کندن باشه!- بمیری

شه نه پمه پوست کلفت(شانه پهن پوست کلفت)=باعرض شرمندگی کنایه ازحیوانی باربر

بی وهه"BI VAHA"= بی نور، بی مزه                   

بی نور= بی مزه وهمان بینور

فضول=درلهجه محلی به معنی شیطون وشلوغ          

بدترکیب-نوس کج = بدقیافه

فرته غم"FARTEGHAM"= بی خیال       

بی لووپوز"بی لب وپوز"=کمرو- بی سرزبون-ساکت

شل تممو"شل تنبان"=کنایه ازآدم شل و ول

تپال=شایدکنایه ازتپل باشدولی بیشتربه معنی خپل وتنبل به کارمی رود.

 هنی تنی"ن مشدد" یا بمبی تمبی= ساکت وکم حرف      

مس مسوک"mosmosook"=کندکار

هلشموک"halashomook"=کسی که یک کلاغ راچهل کلاغ می کند!    

فت فتوک=عجول

قتوک"ت مشدد"=به معانی مختلف نظیرعجول-بسیارخندون و...

بی برش= کم دست وپا –وابسته

واصطلاحات دیگری که همانندبرخی اصطلاحات فوق، باتوجه به ارتقا فرهنگ عموم بندرت استفاده می شود.

 

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, ] [ 11:44 ] [ علی مرادی ]

 

خربزه گنه خاقنی یادش بخیر               هرشوهرشوچراغنی یادش بخیر

 

نه فیلمه بو،نه سریال،یادش بخیر           چراغونن، پرقیل وقال،یادش بخیر

 

اوسنه ی کل مگسی یادش بخیر        زمستونو،هو زر کرسی یادش بخیر

 

کچی وگرماس وفله یادش بخیر              بزی(بازی) هو خنه ی خله یادش بخیر

 

پتیر،کلمبه وقطاب یادش بخیر              لذیذوبهترازکباب،یادش بخیر

 

تلم زده،مسکه کشی،یادش بخیر        چای وپلوی اتشی،یادش بخیر

 

پنبه چینی،گندم درو،یادش بخیر        کاموای گندمو،دشو،یادش بخیر

 

گل ورزده،کله ی سحریادش بخیر          گل پرکرده بایکدگر،یادش بخیر

 

زمستونو،پروارکشی یادش بخیر        منقل وکرسی اتشی یادش بخیر

 

عروسیونه باصفا یادش بخیر           عروس دامادباخدا یادش بخیر

 

مهریه بومبلغش کم،یادش بخیر            جهازوبو،هف هشت قلم،یادش بخیر

 

بزی سردقییمک،یادش بخیر                      گل گل مزو،رودوشک یادش بخیر

 

لشخک بزی، الک دولک یادش بخیر                       نبوتقل، نبوکلک،یادش بخیر

 

دزدووزیروپادشاه، یادش بخیر                 بزی پرشوروصفا یادش بخیر

 

فوتبال باتوپ لته گی یادش بخیر               انگارنه انگارخستگی یادش بخیر

 

بارون و برف ممه زیاد،یادش بخیر              میخوامه شیره برف زیاد،یادش بخیر

 

نه ماهواره،نه رایانه، یادش بخیر              نه وام مه داش، نه یارانه یادش بخیر

 

باسختیوشه سخته بو،یادش بخیر       بحث تجملات نبو،یادش بخیر

 

قدیم دلو(دلها) بی کینه بو،یادش بخیر      مهروصفا هوسینه بو،یادش بخیر

 

ذکرهمه خداخدایادش بخیر             نمازوقران ودعا،یادش بخیر

 

شیره گنه شیره خنه،یادش بخیر         انگورونه ،دنه دنه یادش بخیر

 

نارشخیده، رب نار،یادش بخیر       گله،خلمه وگماریادش بخیر

 

رسمونه مردم قدیم،یادش بخیر      پلاس لته گی،گلیم یادش بخیر

منبع:وبلاگ باغستان سلام                                                              شاعر:حسین محمدی
 

https://t.me/fernovin/15313
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:
[ جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, ] [ 11:54 ] [ علی مرادی ]

صفحه قبل 1 صفحه بعد

.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

علی مرادی فرزند حاج محمدازروستای امرودکان هستم. هدف از این وبلاگ معرفی روستای قدیمی و زیبای امرودکان می باشد. از همه دوستان وهم ولایتی های محترم تقاضای همکاری دارم.
آرشيو مطالب
ارديبهشت 1399
اسفند 1398 بهمن 1398 شهريور 1398 بهمن 1397 آبان 1397 شهريور 1397 مرداد 1397 تير 1397 ارديبهشت 1397 تير 1396 خرداد 1396 آذر 1395 شهريور 1395 مرداد 1395 تير 1395 خرداد 1395 ارديبهشت 1395 فروردين 1395 اسفند 1394 بهمن 1394 دی 1394 آذر 1394 آبان 1394 مهر 1394 شهريور 1394 مرداد 1394 تير 1394 خرداد 1394 ارديبهشت 1394 فروردين 1394 اسفند 1393 بهمن 1393 دی 1393 آذر 1393 آبان 1393 شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 خرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 بهمن 1390 دی 1390 ارديبهشت 1390 آبان 1388
امکانات وب